نمی خواهم بگویم که تو بی وفا هستی چون تو معنی وفا را به من اموختی
با تو ستاره می شوم...
همیشه با نگاه تو، با تو عبور می کنم
از اینکه عاشق تو ام، حس غرور می کنم
از سایه سایه های شب، همیشه می گریختم
از دوری تو همنفس، بغض دوباره می شوم
ناجی شام شوکران، با دل عاشقم بمان
به حرمت حضور تو، چون تو یگانه می شوم
خانه به خانه دیدمت، همچو فسانه دیدمت
با تو ستاره می شوم، با تو ستاره می شوم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام، که می گیرند در شاخ تلاجن، سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛
تو را من چشم در راهم
شباهنگام، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه! من از یادت نمی کاهم؛
تو را من چشم در راهم
...
سلام . متن زیبایی نوشته بودید.
راستی شما رائول رو دوست دارید؟
موفق باشید
سلام
این شعرو هر چند خیلی شنیدم ولی بازم برام جذابه .....